سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/1/18
2:8 صبح

ما از دنیا چه می خواهیم...؟

بدست اسماعیل معنوی در دسته دلتنگی

امروز بعد از یکسال بر سر مزار پدر بزرگم رفتم. شهرستان است و من هم کمتر آنجا می روم.

قسمتی از قبرستان را تخریب کرده بودند. هیچ نام و نشانی از برخی قبرها نبود با اولین نگاه به این صحنه با خودم گفتم: بیچاره خانواده هایشان!  اما حالا فکرش را می کنم متوجه اشتباهم می شوم بیچاره آن مرده هایی که به ما زنده ها دل خوش اند!  آنقدر بی کس و کار بودند که انسان دلتنگ می شد.واقعا دنیا با تمام بودهایش و با همه بایست هایش هیچ ارزشی ندارد مگر آنکه برای سرای باقی توشه ای آماده کنیم

n

88/1/15
1:25 صبح

طرحی که از ابتدا شکست خورد

بدست اسماعیل معنوی در دسته دولت ائتلافی، انتخابات، محسن رضایی

با نزدیک شدن به ایام انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری طرح ها و ایده های رنگی متفاوتی با روکش های زیبا و محتوایی متفاوت که بعضا چیزی

فراتر از انگیزه مطرح شدن  نام فرد در سینه ندارد در جامعه بیان می گردد

در گام اول طرح دولت وحدت ملی از جانب برخی چهره های اصلاح طلب و اصولگرایانی که از بدنه اصولگرایی اندکی بوی تفاوت گرفته اند مطرح شد .

که در همان روزهای ابتدایی با موج عظیم مخالفتهای جبهه فراگیر انقلابیون -کنونی- مواجه شد و صاحبــــان این ایـــــده که به تایید هر عقل ســــلیم

هدفی فراتر از عبور از احـــمدی نژاد نصیبشان نمی شـــد به تعبـــیــــری آبی که در هاونگ کوبیده بودند را برای تهیه طرحـــی مــشــابه جمــع کردند.

اما این بار بازهم محسن رضایی بود - که همانند انتخابات مجلــــس هشتم که علی رغم ادعای اصولگــــرایی لیست مجزایی از اصولگرایـــان ارائه کرد

 و صدالبته در پایتخت حتی یک نفر را هم بدین وسیله راهی مجلس ننمـــــود - که طرحی بظاهر نو ارائه کرد. فرمانده سابق نظامی که در تغییر نام ها

تبحر خاصی دارد اینبار هم باتغییر نام _دولت وحدت ملی_   به  _ دولت ائتــلافــی کارآمد و متعهد _ والبته تغییراتی در آن ،‏ سعی بر آن دارد تا حرفی

نو بزند.

 اما سوال اینجاست که آیا برای اداره دولت که به قول آقای ســتردار کار یک نفر نیســـت ممکن اســـت که افــرادی با این اختلاف نظر بر سر یک

میز بنشینند؟ آیا دو جریانی که تا این حد در عقاید و اصول اختلاف نظر دارند قابل تجمیع اند؟ آیا می توان اصول را به تسامح گرفت و یا از اصلاحات

صرف نظر کرد؟  آیا اینکه همــه به نفع یک نفر کنار بکــتشند و بعد در دولت او شریک شوند نامی جز سهم خواهی را می توان بر آن نهاد؟!  آیا  

می توان به مردم وعده داد و به همین سادگی با یک برنامه از قبل تنظیم شده همه چیز را به ریخت؟!

هر چند تاکنون کمتر شخصیتـی از چهـــره های شاخص کشــور این طــرح را به رسمیت شناخته و حتی عســـگـــراولادی که رضایی در نامه ای

خطاب به وی این مسئله رتا مطرح نمده بود هم در ابتدای راه تلویحا آن را طرحی برای عبور از احمدی نژاد دانسته بود اما گمان می رود سردار

 مستعفی ما بازهم اسیر داده های غلطی شده که ظاهرا برخی اطرافیان به ایشان می رسانند.

 

:::jjj

88/1/7
8:29 عصر

صدها سال «نه» مثل این سال ها...!

بدست اسماعیل معنوی در دسته بهار

نوروز آمد و دل باز - حزین - شد...

تعجب کردید؟راستش نمی دانم چرا بعضی وقتها حرفهایم اینگونه می شود.

چرا ما عادت داریم وقتی یک سال از عمرمان(که مدت آن هم نامعلوم است) کاسته می شود به همدیگر تبریک می گوییم؟! خیر سرمان خیلی وقت شناس هم هستیم و از لحظات عمر هم استفاده کافی می کنیم...

داشتم دنبال بهانه می گشتم برای تبریک هرچه باشد این روزها مردم خوشحالند ومن هم باالطبع همین طور بد هم نیست آدم برای شادی بهانه تراشی کند.مگر نه اینکه مولا فرموده«با مردم باشید تا زمانیکه به حرام نیفتید». همین دیشب بود یکی از اساتید را دیدم تا دید لباس تیره رنگ به تن دارم سریع اشکال گرفت و من هم البته در حضورش اینگونه زبان نریختم.چشم حالا چرا ناراحت می شید. عید شما مبارک . صدها سال «نه» مثل این سال ها...! این سالها که همه اش دلتنگ بودیم و بی قرار هرکه از پی معشوق خویش پریشان گشته و ما در پی خویشیم. امیدوارم سالهای عمرتون سبز باشه مثل جوانه های گندم_ البته نه در زمان قحطی و خشکسالی_ .

فقط به افتخار شما قالب رو هم بهاری کردم. همین.


87/12/28
11:25 عصر

حدود چهار سال گذشت...

بدست اسماعیل معنوی در دسته

از ورود ضعیفان به محدوده ی قدرت و چه اتفاقاتی که دراین مدت نیفتاد. شعار اصلاحات را آن ها دادند ، ولی تو دست به اصلاحات واقعی زدی . شعار آزادی بیان را سر دادند ، اما آزادی بیان را آن وقت فهمیدم که هر کس هر طور که خواست با تو حرف زد و هر سوالی که داشت را از تو پرسید. کشیدن کاریکاتور رئیس جمهور آزاد! کنایه و طعنه به مقدار لازم ... آیا هیچ یک از رؤسای جمهور پیشین ، خود را تا این حد پاسخگو می دانستند ، یا شأنشان اجل از این مسائل بود ؟! و کدام یک اجازه داده بودند این طور با آن ها برخورد شود ؟! طرح ها را تصویب کردند ولی جرأت اجرای آن را نداشتند، و تو این طرح های سال ها خاک خورده را ، اجرا کردی. از اجرای سهمیه بندی بنزین و طرح تحول اقتصادی و ... ترسیدند ، اگر غلط بود ، پرا تصویب کردید؟ اگر درست بود چرا اجرا نکردید؟ چون ممکن است که مردم از نظام روی گردان شوند! غافل از این که دین گریزی و ریا و مال اندوزی و جاسوسی ، مردم را از نظام دلسرد می کند. با شجاعت کمر همت به اجرای آن طرح ها بستی و از همه یاری طلبیدی ، یاری که نکردند هیچ ، پشتت را خالی کردند و شروع کردند به انتقاد سازنده و دلسوزانه !!! از سفرهای استانی ات فقط هزینه های سرسام آورش! را دیدند و حرکات پوپولیستی ات را و حتی مقایسه ای هم بین این هزینه ها با هزینه ی افتتاح فرودگاه امام خمینی نکردند ... وبه مردم توهین کردند تا دیگر مثل دلفین بالا و پائین نروند!... اما باز هم رفتند ... محکوم شدی به دیکتاتوری و تندروی! عدم کفایت سیاسی! در شأن ریاست جمهوری ایران نبودی! آن ها به صلاح ایران و اسلام می اندیشند ولی حرف رهبر را نمی شنوند... «از این دولت بهتر و اصول گراتر پیدا نخواهید کرد» ... دولت های قبل برای خود روزنامه و حزب تشکیل دادند ، روزنامه های زنجیره ای! برای استیفای حقوق خود از نظام ، به روش چانه زنی و فشار ... روزنامه و حزب نساختی ، دولت تو ، دولت کار است ، وقت برای این سیاست بازی ها نداری ...

 لطفا به این آدرس مراجعه کنید فیلم را در ژایان از سیستم خود حذف کنیدhttp://ebratha.persiangig.com/film/1.wmv

منبع: وبلاگ اسماعیل نیوز


87/12/9
1:14 صبح

من دیگر من نیستم!

بدست اسماعیل معنوی در دسته

امروز پای درس استاد خطیبی بودم. خیلی صریح وزیبا سخن می گفت. اینچنین سخنران هایی یک ایراد بزرگ دارند وآنهم اینکه مستمع آنچنان مبهوت سخن می شود که اگر در پایان بپرسی چه گفت؟!    و ادامه ماجرا...

ایشان از مضرات - من - گرایی حرف می زد. یکی در نامه 6 خطی اش 15 بار از کلمه من استفاده می کند ودیگری طی 15سال حتی یک من نمی گوید.براستی این من چیست؟  دوستم علی که به همراهم پای این خطابه نشسته بود در برداشت این مطلب یاریم کرد وگرنه من هم در کوچه باغ های مثل و ایهام و تلمیح ره به نا کجا آباد می یافتم و همان باقی ماجرا ...

اصلا همین من بود که استاد چندین هزارساله ملائکه را به شیطان مبدل ساخت. سرمنشا همه بدی ها ... نکند گرفتارش شویم !...

 


87/11/22
1:46 صبح

لازمه یوزارسیف بودن خوشکلی نیست!

بدست اسماعیل معنوی در دسته یوزارسیف، احمدی نژاد

بدون هیچ گونه اغراق و جانبداری باید این حقیقت را پذیرفت که مردم با مشاهده سریال یوسف پیامبر(ع) و با بررسی شیوه مدیریتی و رفتار یوزارسیف ، ناخودآگاه به یاد احمدی نژاد می افتند. البته بیان این نکته هزینه هایی نظیر تهمت همسان خواندن احمدی نژاد و حضرت یوسف(ع) را برای نگارنده بدنیال خواهد داشت غافل از اینکه برخی از همین دوستان چندی پیش بزرگ خود را حسین(ع)  زمانه ! خوانده بودند! .

 علی ایحال نوشتاری که هم اکنون مقابل دیدگان شماست مختصراً وبصورت تیتروار به برخی «شباهتهای رفتاری» یوزارسیف و محمود احمدی نژاد اشاره خواهد کرد که ممکن است این وجوه تشابه میان هر شخص دیگری و یوزارسیف برقرار باشد.

الف) ساده زیستی:

یکی از اصولی که همواره در راه و رسم اولیای الهی بر آن تاکید شده است ساده زیستی می باشد خصوصاً برای حاکمان و سردمداران که «بایدهمانند فقیرترین سطح جامعه خود زندگی کنند» ساده زیستی یوزارسیف از آنجایی آغاز می شود که نسبت به سوار شدن بر تخت روان به همراه زلیخا اکراه می ورزد و چه مشهور است تصاویر رئیس جمهور ایران درحال صبحانه خوردن، آنهم بر سفره ای که جز نان وپنیر چیزی در سینه خود ندارد.

همان که  از زبان های فراوانی شنید:«قیافه احمدی نژاد بدرد رئیس جمهوری نمی خورد» ولی بازهم با همان صداقتی که برآمده از روحیه انقلابی اوست اینگونه گفت:«اگر بدرد ریاست جمهوری نمی خورد بدرد نوکری مردم که می خورد!»

ب)انس با محرومان:

وقتی یوزارسیف نوجوان غذای شاهانه قصر را میان برده ها (که این مسئله را در رؤیا ها هم تصور نمی کردند) تقسیم می کرد وزمانیکه قلب خود را وقف مستمندان «تپس» کرده بود شاید امیدوار بود که روزگاری رئیس جمهوری دغدغه اول ذهنی اش رسیدگی به امور محرومین ومرتفع کردن مشکلات نقاط محروم باشد.

شاید در دل می دانست که روزگاری حاکمی با الگوبرداری از راه و روش اولیاء رسیدگی به مستمندان را به یک ارزش اجتماعی تبدیل می کند. وقتی یوزارسیف نزدیکترین افراد به خود را از میان غلامان صالح و زندانیان توبه کرده انتخاب می کرد شاید گمان می برد که روزی احمدی نژاد به سهم خواهان همیشگی پشت پا بزند ! همانانی که امروزه به همین جرم پروژه «عبور از احمدی نژاد » را کلید زده اند!  

پ) تحولگرایی:

 شلید بهترین مثال برای تحولگرایی یوزارسیف زمانی باشد که وی به ناحق وارد زندان زاویرا شد .زندانیان «عادت» کرده بودند که در لباس های کثیف زندگی کنند، «عادت» کرده بودند که وقت خود را «تلف» کنند. در این سوی قیاس می توانیم هزاران «عادت» را بیان کنیم که نهایتاً به «تلف» شدن منابع مالی، انسانی و فرهنگی مان منجر می شد.چه عادت بدی بود وقتی برخی مسئولان سوار خودروهای 500میلیونی می شدند!(البته این مسئله هنوز هم به صفر نرسیده)

یوزارسیف همت کرد وتوانست «پس از پشت سرگذاشتن مقاومت برخی زندانیان» زاویرا  را به محلی برای عبادت خدای یگانه مبدل سازدو احمدی نژاد هم برای متحول ساختن اقتصاد بیمار ایران دستور جمع آوری اطلاعات آماری خانوارها را صادر کردتا در زمان « تشدید تحریم» ها بر مرد فشار کمتری وارد شود.

ت) مردمداری:

همه شاهد بودند که مردم چگونه از برخورد متفاوت یوزارسیف شگفت زده شده بودند وقتی که بدون هیچ گونه پرده و حجابی بی مهابا در میان مردم حضور پیدا می کرد و از نزدیک بصورت «چهره به چهره» از آنان دلجویی می نمود بهترین مثال برای درک بهتر این مدعاست است.

و در این سوی نوشتار محمود احمدی نژاد زمانیکه بر خودروی بدون حفاظ و روباز ریاست جمهوری سوار شد وبرای مردم دست تکان داد، نموّی از شیوه برخورد بزرگان دین را به نمایش گذاشت و چه بسیار دلسوزانی که به وی اینگونه گفتند «ممکن است کائنان قصدجان شما را بکنند!» ، هم دیدند که عده ای«هرچند اندک» برای ملاقات با عزیز مصر آمده بودند و از «ظلم کائنان با سابقه طولانی!» به ستوه آمده بودند و یوزارسیف خود «جلوتر از محافظ ها» به میان آنها آمد و وعده پیگیری داد و «پیگیری نمود».

ج) پرکاری:

چشم های نیمه قرمز یوزارسیف که تا پاسی از شب به همراه «کارشناسان» ساخت سیلو مشغول تهیه نقشه ها بود به خوبی گواه بر آن دارد که همواره شیوه حاکمان الهی «باید»اینگونه باشد. اگر عکس محمود احمدی نژاد سال 83را با احمدی نژاد 87 مقایسه کنیم بخوبی درمی یابیم که این پیری نمی تواند به جهت حتی 8ساعت و12ساعت کار فشرده در شبانه روز باشد.این قضیه از آنجایی آب می خورد که برخی نزدیکان رئیس جمهور ایران از فعالیت حدود20ساعته وی خبر می دهند.

ه) اعتماد به نیروهای جوان:

یوزارسیف  نزدیکترین افراد خود را از میان آنانی انتخاب می کند که در ظاهر «القاب بزرگ وتجارب طویل» ندارند اما به جهت تعهد و کارآمدی موفقیت های بزرگی کسب می نمایند و می توانند خشکسالی بزرگ مصر را کنترل کنند.چه کسی گمان می کرد «ایناروس جوان» بتواند در امور مملکت نقش آفرینی کند؟!

اعتماد به نیروهای جوان پس از سالهای جنگ تحمیلی افول چشمگیری داشت و این روند تا جایی ادامه یافت که در آغاز فعالیت دولت نهم کمتر میزی حتی در رده های پایین به جوانان سپرده می شد مگر« افرادی خاص! ». با روی کار آمدن دولت نهم گرایش شدیدی از سوی جوانان برای اداره امور نمایان شد که بازخور رویکرد جوانگرایانه شخص رئیس جمهور ایران بود . امروزه بسیاری از مدیران رده بالای کشوری از جوانان متولد انقلاب برگزیده شده اند، مشاوران جوان رئیس جمهور و استانداران  روح نشاط و تحول گرایی که لازمه رشد و بالندگی است را در دستگاه ها تقویت کرده اند .

و)سفرهای استانی:

«من باید به تمام شهرهای کوچک وبزرگ مصر سفر کنم»  و «از وضعیت شهرهای مختلف آگاه شوم» این ها جملاتی بود که یوزارسیف در ابتدای سفرهای استانی خود عنوان کرد وسرکشی به طبقات مختلف جامعه را بهترین دلیل برای سفرهای«کم هزینه» خود دانست.

از سویی در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران کاندیدایی گمنام در رسانه ها اینگونه گفت:«دولت فقط متعلق به تهران نیست!»، «دولت خدمتگزار هر دو هفته یکبار جلسه رسمی خود را در یک استان برگزار خواهد کرد و به بررسی مشکلات شهرهای کوچک وبزرگ آن خواهد پرداخت».  چرخ روزگار چرخید و برخلاف اکثر نظرسنجی ها، همین کاندیدای گمنام در رقابتی ترین انتخابات ایران پیروز شد، دیری نپایید که وعده خود را عملی کرد و برای شروع عازم «محرومترین» استان کشور شد. سفرهای استانی فاصله میان دولت ومردم را به نقطه صفر نزدیک کرد و گامی عظیم در جهت پیشرفت شهرهای کوچک و بزرگ برداشته شد.البته باید پذیرفت که تحقق صد در صدی اهداف سفرهای ریاست جمهوری مستلزم وجود نمایندگان و مدیران دلسوز و پیگیر در هر شهر است و متاسفانه بدلیل برخی کم کاری ها برخی مصوبات دولت دست نخورده باقی مانده  لکن حجم کارهای انجام شده به قدری است که حتی بدبین ترین انسانها می توانند از این نواقص چشم پوشی کنند.

ن)جبهه فراگیر دشمنان:

تفاوت دشمنان یوزارسیف در آن بود که برخی «خودی ها» هم در جبهه دشمنان وی قرار گرفتند. وقتی که صحبت از نابودی «آمون» که همانا از«سابقه» پرستش بالایی در میان مردم برخوردار بود و «احترام و حرمت» خاص برایش قائل بودند به میان آمد بسیاری نظیر مادر پادشاه و برخی محافظان که تا پیش از این در جبهه خودی قرار داشتند به جمع دشمنان عزیز مصر پیوستند و شدت کینه آنان به حدی رسید که «قصد جان یوزارسیف را کردند!» لازم بذکر است که این دشمنان از قدرت مالی بالایی برخوردار بودند اما غافل ازاینکه «خداوند حافظ بندگان صالح خود است».

درپایان:

از آنجایی که کارساخت این مجموعه در زمان ریاست جمهوری «سیدمحمدخاتمی» آغاز گردید فرضیه سفارشی بودن آن محکوم به شکست است لکن تاکید می کنم که شباهتهای رفتاری یوزارسیف و احمدی نژاد نباید از جانب افراد سطحی نگر بعنوان معصومیت احمدی نژاد و یا مقایسه با پیامبر الهی تلقی شود.

چهارچوب های اصول دین خداوند همواره در طول تاریخ ثابت بوده و هرکسی از این روش ها که همانا دستورات صریح قرآن است پیروی کند به اولیای الهی شبیه تر خواهد بود.


87/11/5
9:4 عصر

احمدى نژاد در فیلم یوزارسیف چه مى خواهد؟

بدست اسماعیل معنوی در دسته یوزارسیف، احمدی نژاد، یوسف

یکی از مباحثی که این روزها سطور متعدد وبسایتهای ایرانی را به خودش اختصاص داده بحث شباهت رفتار و شیوه حکومتداری یوزارسیف به احمدی نژاد است .که معمولاً مطابق با سلایق خود این مهم را تفسیر می کنند.

از آنجایی که فیلمنامه این اثر قبل از به مسند رسیدن احمدی نژاد نوشته شده فرضیه سفارشی بودن بودن آن از ابتدا محکوم به بطلان است.شباهتهای موجود در این فیلم با رفتار رئیس جمهور ایران مدتها پیش بروز کرده بود (از 3تیر) اصولا دلیل اینکه وی را احیاگر اصول و مبانی انقلاب در سیستم مدیریتی می دانند همین است. قوانین وهنجارهای الهی همواره ثابت اند و هر کسی در هر زمانی با پیروی از الگوهای ارائه شده به بشر بوسیله پیامبران می تواند خود را شبیه آنان کند و این مسئله مختص به مقام ریاست جمهوری و یا دوران خاصی هم نمی شود! وقتی پیامبران الهی مدیران را به ساده زیستی، نیکی به محرومان، همزیستی با مستضعفان، رسیدگی به امورات و... سفارش کرده اند طبیعی است که هرکسی به هر اندازه بتواند به این سفارشات عمل کند به پیامبران نزدیکتر وشبیه تر خواهد بود.

از نگاه دیگر-آیا دشمنان مشترکی که همواره در مقابل عدالتخواهان قد بلند می کنند امروز دست به تخریب همه جانبه احمدی نژاد نزده اند؟


87/11/5
5:16 عصر

تیفوسی ممنوع!

بدست اسماعیل معنوی در دسته اصلاحات خاتمی انتخابات

 

از آنجایی که جناب حاج اسفندیارمشایی رئیس گردشخانه دولت نهم عزم راسخ بر آن داشته اند که فرهنگ گشت وگذار را در دل ملت احیاء کنند و از طرفی در اردوگاه مقابل جناب مشهدی محمد خاتمی به جهت علاقه وافر به نجات دادن مملکت(!) احتمال می رود فلاکس آب قند بنوشند  و وارد عرصه انتخابات شوندوخود را فدای مردم کنند و نیز به جهت علاقه وافر نگارنده  به سفر، بر آن شدیم تا این وجیزه کوتاه را تقدیم حضار نماییم. در مقابل نخستین علامت سؤالی که برای ارتباط سفر با خاتمی واصلاحات در مقابلم قرار می گیرد باید عرض کنم یکی از دورانی که فرهنگ مسافرت آنهم از نوع خارجه اش دراین مملکت باب شد در زمان صدارت همین سید خودمان بر مسند رییس الوزراء بود که ایشان در هشت ساله خدمتشان که برای برخی دلسوزان مردم صدها سال طول کشید، تحولی عظیم در عرصه گردشگری ایجاد نمودند واصطلاحاً! این عرصه را اصلاح! کردند.

مش رجب،  سلمونی زیر بازارچه یکی از اصلاح طلبانی که عمر خو را صرف اصلاح امور مردم کرده است در باب تعریف اصلاحات، آن را زدودن موهای بی خود! از اطراف گوش های مراجعین می داند و معتقد است برای اصلاح مردم نباید هویت ایرانی شیعی مردم را تباه کرد واز همین منظر بر روی کاغذپاره درب دکانش نوشته است : تیفوسی ممنوع! این اصلاح طلب گرانمایه در بخش دیگری از عقایدش دانستن را حق خلق الله می داند ودر همین راستا هزینه قانونی اصلاح را صادقانه در مقابل چشم ملت نهاده است.

حال قصه اینجاست که برخی سردمداران اصلاحات چرا به اندازه همین مش رجب سلمونی به هویت ایرانی اسلامی مردم اهمیت نمی دهند، دیروز ولایت فقیه را زیر سؤال بردند وامروز برخی گنجی رنگ ها اصول اعتقادی مردم را پوچ می خوانند...؟! درس پایانی مش رجب اینکه چه می شد اگر در زمان ریاست اصلاحات بر مناسب ملی رؤسا باک داشتند از اینکه صادقانه به خلق بگویند که فلان میلیارد تومان خرج افتتاح فرودگاه امام (ره)کردیم یا فلان هکتار زمین بالا کشیده شد یا فلان هزار تا سکه طلا به رفیق رفقا هدیه دادیم یا فلان صدمیلیون تومان خرج دکوراسیون اتاقمان گردید یا فلان هزار متر زیربنای خانه مان ببخشید کاخمان بود و...(تا پایان همین خط نقطه چین).

اما این یک ایراد بزرگ ادبیست اگر بیش از این از بحث گردش و سیاحت وعشق وصفا دور شویم.بعله عرض می کردم دولت قدیم لطف بزرگی به صنعت گردشگری کرد و شرکت های هواپیمایی از انتقال عیال و شهزاده های برخی(!)رؤسا درآمدهای میلیونی وچه بسا میلیاردی نضصیبشان شد. چه فرقی دارد که مردم فلاکت زده سفر بروند ویا استاداران وفرمانداران وباورکنید حتی برخی شهرداران شهرهای کوچک؟! (باعرض پوزش، فسقلی)

اصولا در سفر باید حال کرد حالا چه تفاتی است که خلق الله از این حال بهره ببرند یا  آقازادگان همیشه خوش؟!

لذا باتوجه به خدمات اصلاحات به پدیده گردشگری بدینوسیله به جناب اسفندیارخان مشایی پیشنهاد می گردد با تهیه چندین لوح یادمان از جنس برلیان ومنقش به تصویر مش رجب اصلاحاتی ونصب آن در مقابل کلیه هتل ها ومهمانسراهای سراسر کشور یاد این پدیده قرن را که حقیقت اصلاحات را درک کرده بود گرامی بدارند .

اصلاحات

87/10/16
1:6 عصر

برای دفاع از غزه آماده ایم

بدست اسماعیل معنوی در دسته غزه عرب سکوت مرگ لبیک

دیگر واقعا دیدن اخبار برایم سخت شده.دیدن کودکی که درآغوش مادر جان می دهد برای هر اهل انصافی سخت است و درمقابل شکم گنده هایی که با کفار حربی رقص شمشیر می کنند، اینها همه نشان از یک موضوع دارد وآن هم اینکه جهان در یک جهل مرکب به سر می برد جهلی که در عین گمان دانایی موجودیت دارد. از نگاه من مسئله غزه یک نتیجه بزرگ را در پی خواهد داشت وآن هم اجماع جهانی برای طلب کردن یک منجی ! شاید به هیچ طریق دیگری امکان بیداری مردم جهان _نه تنها مسلمین_ وجود نداشت زیرا ملتهای غیر مسلمان تنها با مشاهده یک فاجعه انسانی ونه اسلامی به میدان آمده اند ومن امیدوارم این مسئله مقدمه ای برای ظهور منجی باشد که همواره درمیان ما حضور دارد. وما در راستای لبیک به ندای امام مسلمین جهان برای دفاع از غزه آماده ایم .همین.

g

87/9/24
10:54 صبح

شکم گنده ها !

بدست اسماعیل معنوی در دسته عرب صهیونیست

صهیونیست ها در عیدقربان یک ونیم میلیون قربانی داشتند!

حاجیان مکه امسال حدود دو یا سه میلیون گوسفند قربانی کردند! اما چرا؟! آیا هدف دین کاملی همچون اسلام از بیان احکام این چنینی عرضه گوشت گوسفند در بازار و یا کاهش قیمتهاست؟!

چه بسیارند آنهایی که فقط یک گوسفند را ذبح می کنند وشایدهم تفاوتی با آن گوسفند نداشته باشند؟

روح حج چیست؟

آیا احکام این چنینی اسلام را می توان جز بر لوح سیاست آن، بر قسم دیگری نهاد؟

براستی اگر قرار باشد عده ای در سرزمینی جمع بشوند وتعدادی گوسفند سر ببرند وبعد هم موهایشان را کوتاه بکنند وبعدهم سوغات های چینی بخرند وبعدهم وقت نماز با مغازه دارها چانه بزنند وبعدهم بشوند حاجی! که نمی توان اسلام را یک دین کامل دانست.در این صورت باید اینگونه درمقام مقایسه درآمد که صهیونیست ها هم یک ونیم میلیون آدم!-بخوانید مسلمان-قربانی کردند وشاید آنها هم حاجی بودند که برخی سران بی غیرت وشکم پرست کشورهای عربی با آنان گفتگوهای دوستانه کردند.وای بر معاویه ها ویزیدهایی که امروز در پس این شکم های گنده ظاهر شده اند ودرود بر حسینیان روزگار که امروز در لباس حزب اله وحماس قدبرافراشته اندومن وتو هم اگر زینب نباشیم وفریادگری نکنیم بی شک چیزی جز ذلت پیروی از سپاه یزید نصیبمان نخواهد شد.

 

y

<   <<   11   12   13      >