من واقعا جواب اين سوال رو نمي دونم و هميشه فکر ميکنم نميتونم درکش کنم
بخاطر همينم با رسيدن محرم هميشه دل گرفته و نگرانم...نگران از اينکه بازم برم توي مجلسش و بدون اشک بيام بيرون!
اما يه موضوعي هميشه فکرمو مشغول مي کنه:بچه تر که بودم وقتي پدر بزرگم فوت کرد خيلي برامون سخت بود بعد اون برا مرگ هيچ کس به اونقدرگريه نکردم تا چند هفته پيش که مادر يکي از دوستام فوت کرد.
بابا بزرگم که رفت خاله ها و دايي ها ومادربزرگم رو که مي ديدم اينقدر ناآرومي ميکنن همش فکر مي کردم که چطور ممکنه که بتونيم فراموشش کنيم؟تو عالم بچگي با خودم مي گفتم که اين غم هميشگيه و ديگه ما يه روز شاد و بي ياد اون دور هم نداريم...ولي اين ناآرومي ها بيشتر از شش هفت ماهي نبود البته فکر کنم رسم روزگاره...
الن بيشتر از پنج ساله که مي گذره ولي چقدر خاک سرده...شده گاهي وقتا که وقتي اقوام ميرن شهرستان ديدن مامان بزرگم ميگن ديگه وقت نيست و سر خاک رفتنو فاکتور مي گيريم! فکر مي کردم فقط ما اينقدر بي معرفتيم و ياد مرده ها برامون کم رنگ ميشه اما يه سرچي که کردم ديدم نه بابا وقتي مردي ديگه تمومه...همين وقتهاس که بازم مي رم تو فکر اين که
چي ميشه وقتي اينهمه سال از کربلا مي گذره اما هنوزم کسي براي عزاداري امام حسين عليه سلام خسته نيست و اين مجالس هنوزم تازگي خاص و جذبه فوق العاده خودشو داره؟! اينقدري هم که گذشته هنوزم مردم ممکنه سالگرد فوت عزيزاشونو بعد از چندين سال فراموش کنن اما جستجو توي تقويم براي پيدا کردن محرم رو ابدا!!!!!و يک کلام :راست ميگن اين حسين کيست که دلها همه ديوانه اوست؟؟؟؟؟؟؟ فقط همين...
كر بلا
حيسن
عباس
محرم
......
چه كلمات قشنگي ، كاش ميشد كربلائي شويم ....
فقط براي او...