»»من از خدا خواستم ...
ــــــــــــــــــــــــــــ
»من از خدا خواستم که پليدي هاي مرا بزدايد
خدا گفت : نه ؛ آنها براي اين در تو نيستند که من آنها را بزدايم .بلکه آنها براي اين در تو هستند که تو در برابرشان پايداري کني
»من از خدا خواستم که بدنم را کامل سازد
خدا گفت : نه ؛ روح تو کامل است . بدن تو موقتي است
»من از خدا خواستم به من شکيبائي دهد
خدا گفت : نه ؛ شکيبائي بر اثر سختي ها به دست مي آيد. شکيبائي دادني نيست بلکه به دست آوردني است
»من از خدا خواستم تا به من خوشبختي دهد
خدا گفت : نه ؛ من به تو برکت مي دهم ، خوشبختي به خودت بستگي دارد
»من از خدا خواستم تا از درد ها آزادم سازد
خدا گفت : نه ؛ درد و رنج تو را از اين جهان دور کرده و به من نزديک تر مي سازد
»من از خدا خواستم تا روحم را رشد دهد
خدا گفت : نه ؛ تو خودت بايد رشد کني ولي من تو را مي پيرايم تا ميوه دهي
»من از خدا خواستم به من چيزهائي دهد تا از زندگي خوشم بيايد
خدا گفت : نه ؛ من به تو زندگي مي بخشم تا تو از همان چيزها لذت ببري
»من از خدا خواستم تا به من کمک کند تا ديگران را همان طور که او دوست دارد ، دوست داشته باشم
خدا گفت : ... سرانجام مطلب را گرفتي
از اينکه يکي از بينندگان وبلاگ زيبا و جالب شما هستم بسيار خوشحالم و اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد.
اين گل
تقديم به شما و تمام بينندگان وبلاگ شما
شاد شاد شاد باشيد
اگه مايل به تبادل لينک هستيد وبلاگ «کنگاور شهر تمدن و تدين» را با همين نام لينک کنيد و اطلاع بديد تا با کمال ميل وبلاگ زيباي شما را لينک کنم
بدرود ...