سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/11/5
5:16 عصر

تیفوسی ممنوع!

بدست اسماعیل معنوی در دسته اصلاحات خاتمی انتخابات

 

از آنجایی که جناب حاج اسفندیارمشایی رئیس گردشخانه دولت نهم عزم راسخ بر آن داشته اند که فرهنگ گشت وگذار را در دل ملت احیاء کنند و از طرفی در اردوگاه مقابل جناب مشهدی محمد خاتمی به جهت علاقه وافر به نجات دادن مملکت(!) احتمال می رود فلاکس آب قند بنوشند  و وارد عرصه انتخابات شوندوخود را فدای مردم کنند و نیز به جهت علاقه وافر نگارنده  به سفر، بر آن شدیم تا این وجیزه کوتاه را تقدیم حضار نماییم. در مقابل نخستین علامت سؤالی که برای ارتباط سفر با خاتمی واصلاحات در مقابلم قرار می گیرد باید عرض کنم یکی از دورانی که فرهنگ مسافرت آنهم از نوع خارجه اش دراین مملکت باب شد در زمان صدارت همین سید خودمان بر مسند رییس الوزراء بود که ایشان در هشت ساله خدمتشان که برای برخی دلسوزان مردم صدها سال طول کشید، تحولی عظیم در عرصه گردشگری ایجاد نمودند واصطلاحاً! این عرصه را اصلاح! کردند.

مش رجب،  سلمونی زیر بازارچه یکی از اصلاح طلبانی که عمر خو را صرف اصلاح امور مردم کرده است در باب تعریف اصلاحات، آن را زدودن موهای بی خود! از اطراف گوش های مراجعین می داند و معتقد است برای اصلاح مردم نباید هویت ایرانی شیعی مردم را تباه کرد واز همین منظر بر روی کاغذپاره درب دکانش نوشته است : تیفوسی ممنوع! این اصلاح طلب گرانمایه در بخش دیگری از عقایدش دانستن را حق خلق الله می داند ودر همین راستا هزینه قانونی اصلاح را صادقانه در مقابل چشم ملت نهاده است.

حال قصه اینجاست که برخی سردمداران اصلاحات چرا به اندازه همین مش رجب سلمونی به هویت ایرانی اسلامی مردم اهمیت نمی دهند، دیروز ولایت فقیه را زیر سؤال بردند وامروز برخی گنجی رنگ ها اصول اعتقادی مردم را پوچ می خوانند...؟! درس پایانی مش رجب اینکه چه می شد اگر در زمان ریاست اصلاحات بر مناسب ملی رؤسا باک داشتند از اینکه صادقانه به خلق بگویند که فلان میلیارد تومان خرج افتتاح فرودگاه امام (ره)کردیم یا فلان هکتار زمین بالا کشیده شد یا فلان هزار تا سکه طلا به رفیق رفقا هدیه دادیم یا فلان صدمیلیون تومان خرج دکوراسیون اتاقمان گردید یا فلان هزار متر زیربنای خانه مان ببخشید کاخمان بود و...(تا پایان همین خط نقطه چین).

اما این یک ایراد بزرگ ادبیست اگر بیش از این از بحث گردش و سیاحت وعشق وصفا دور شویم.بعله عرض می کردم دولت قدیم لطف بزرگی به صنعت گردشگری کرد و شرکت های هواپیمایی از انتقال عیال و شهزاده های برخی(!)رؤسا درآمدهای میلیونی وچه بسا میلیاردی نضصیبشان شد. چه فرقی دارد که مردم فلاکت زده سفر بروند ویا استاداران وفرمانداران وباورکنید حتی برخی شهرداران شهرهای کوچک؟! (باعرض پوزش، فسقلی)

اصولا در سفر باید حال کرد حالا چه تفاتی است که خلق الله از این حال بهره ببرند یا  آقازادگان همیشه خوش؟!

لذا باتوجه به خدمات اصلاحات به پدیده گردشگری بدینوسیله به جناب اسفندیارخان مشایی پیشنهاد می گردد با تهیه چندین لوح یادمان از جنس برلیان ومنقش به تصویر مش رجب اصلاحاتی ونصب آن در مقابل کلیه هتل ها ومهمانسراهای سراسر کشور یاد این پدیده قرن را که حقیقت اصلاحات را درک کرده بود گرامی بدارند .

اصلاحات