سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/8/1
5:31 عصر

گزارش مجله فارین پالسی از موج خداخواهی در غرب

بدست اسماعیل معنوی در دسته


غرب می‌خواهد دوباره خداپرست شود

مجله سیاست خارجی امریکا (Foreign Policy) که از مجلات معتبر و نزدیک به وزارت امور خارجه امریکا محسوب می‌شود، در گزارشی به روند رو به گسترش بازگشت به "خداخواهی" پس از یک دوره "خداگریزی" در غرب پرداخت.

به گزارش رجانیوز، در این مقاله که با عنوان "تفکر دوباره: خدا" و به قلم "کارن آمسترونگ" منتشر شده، آمده است:

هنگامی که فردریک نیچه در سال 1882 اعلام
کرد که "خدا مرده است" با خود فکر می کرد که در جهان مدرن مردم دیگر گزینه
ها و واقعیات دینی را نمی‌خواهند. در همان زمان بود که مجله اکونومیست در
سال 1999 طرح روی جلد خود را با عنوان "خدا مرده است" منتشر کرد.

البته این بحث در دهه 1970 نیز با مخالفت
های فراوانی از سوی سیاست مداران مذهبی همراه شده بود. در همان زمان های
بود که یک روحانی کمتر شناخته شده‌‌ای در ایران به نام آیت‌الله خمینی
علیه حکومت شاه و اسرائیل بپاخاست. حتی در ایالات متحده نیز"جری فالول"
(مؤسس جنبش سیاسی مذهبی "احیا آمریکا برای خداوند"؛ مسیحی صهیونیستی که
کشیش رسمی اسبق کاخ سفید و حامی نظریه آرماگدون بود و جمعیت های دینی در
امریکا را از حالت محافظه کارانه به جنب و جوش واداشت و آن‌ها را وارد
عرصه‌های سیاست کرد) توانست نظام "سکولار انسان محوری" غرب را به مبارزه
بطلبد.

با این حال، در 11 سپتامبر سال 2001
یک‌بار دیگر ثابت شد که خدا وجود دارد و پاسخ‌گوی تمامی سؤالات است. پس از
آن حادثه بود که با خیزش یک نوع رادیکالیسم در خاورمیانه، بار دیگر مسیحیت
در کاخ سفید برای 8 سال زنده شد. به ندرت کسی را پیدا می کنید که این
تحلیل را قبول نداشته باشد؛ حتی سردبیر اکونومیست نیز با نوشتن کتابی با
عنوان "خدا برگشته است" این مطلب را تأیید کرد. اما اکنون در صحنه جهانی
نظرات و پرسش‌های فراوانی هم وجود دارد که به آن‌ها پاسخ خواهیم داد و
آن‌ها را نقد می کنیم:

"آیا خدا تنها نیروی کمک برای خوبی ها در جهان است؟"

اشتباه فکر می کرده اند

آنچه که ملحدان معروف مانند ریچارد
دوکین، کریستوفر هیچنس اشاره کرده اند این است که اعتقادات دینی به‌تنهایی
مؤثر نیست و نیروهای شیطانی نیز تأثیر دارند. آنها خود را از پیشتازان پاک
کردن نیروی الهی از روان آدمی می دانند. دینی که آنها ادعا دارند و در صدد
تبلیغ آن هستند، موجب نزاع، جدایی و جنگ خواهد بود، این مذهب زنان را به
زندان می اندازد و کودکان را شستشوی مغزی می دهد. دکترین آنها شامل اصول
بدوی، غیرعلمی و غیرعقلانی است...

این نویسندگان نه تنها درباره دین اشتباه
می کنند بلکه در مورد سیاست هم به اشتباه افتاده اند، زیرا آنها در مورد
ماهیت و جوهره بشر اشتباه فکر می کنند. عقل انسان نما همان دین انسان
نماست.

چه بخواهیم چه نخواهیم، خدا وجود دارد و
همه جا را گرفته است، زمان آن رسیده است که راهی پیدا کنیم تا با رفتاری
مهربان و در تعادل با او زندگی کنیم.

"دین و سیاست با هم جمع نمی شوند"

به اشتباه فکر می کرده اند. بعضی از رجال
مذهبی سیاسی بی سواد در انتخاب برخی نام‌ها بد سلیقگی کرده اند و با شناخت
کمی که از درک خدا دارند، آن را تنزل داده اند که از دین تصور بدی در
اذهان ما به تصویر کشیده است و موجب به‌وجود آمدن جنگ های صلیبی شد که با
افزایش حکومت های سکولار در جهان این موج گسترش یافت.

در غرب، سکولاریسم موفق آمیز بود یا
حداقل برای اقتصادهای مدرن و سیستم های سیاسی ولی کم کم در طی 300 سال این
تفکر رنگ باخت و این تفکر به محاق کشیده شده است. در عین حال، در قسمت های
دیگر جهان، نظام سکولاریسم و جدایی دین ازسیاست، مردود شناخته شد.

در خاورمیانه در کشور مصر بین سال‌های
1769 تا 1849 روحانیون توانستند به حکومت دست پیدا کنند. در ایران نیز بعد
از بازگشت آیت‌الله (امام) خمینی از تبعید به ایران، حکومت دینی پای گرفت
و ایشان حکومت غیرسکولاری را در ایران تأسیس کرد.

شیعیان سال هاست که حکومت را جدای از دین
نمی دانند، آیت‌الله (امام) خمینی توانست حکومت دینی را در نظام اجرایی
حکومت عملی کند و مدل جدیدی به جهان ارائه شود.

در سال 1906 تا 1949 حسن بنا، مؤسس جنبش
اخوان المسلمین با الهام گرفتن از پیام قرآن، نظام سکولار را محکوم کرد،
محبوبیت جنبش اخوان المسلمین برای دولت سکولار مصر تهدیدی به‌شمارمی آمد،
بنابراین، در سال 1949 حسن بنا ترور شد و تعداد زیادی از رهبران اخوان
المسلمین به زاویه رانده شدند.

در حقیقت راه و روش مذهبی که در سیاست
استفاده می شود، بسیار مهمتر از نوع استفاده آن است. کندی و اوباما نیز بر
در نظر گرفتن حقوق افراد بدون در نظر گرفتن حقوق دینی تأکید دارند که این
امر مورد رضایت بنیادگرایان پروتستان امریکا نیست؛ آن‌ها معتقدند امریکا
باید به یک ملت مسیحی متحد تبدیل شود.

"اعتقاد به خدا باعث جنگ و تعصب می شود"

البته نه آنگونه که انسان باعث می شود، زیرا این تفکر نیز دیگر امروز قابل قبول نیست.

"خدا تنها برا ی بیچاره‌ها و نادانان است"

این امر راهم اشتباه فهمیده اند.

ملحدان جدید بر این باور هستند که دین
غیرعقلانی است و به گفته مارکس افیون ملت هاست ولی خدا نشان داد که در
ثروتمندترین کشور دنیا و تشنه ترین کشور نیز نسبت به دین در جهان شیفتگی
وجود دارد.

کتاب مقدس انجیل و قران کریم بارها با
ربا خواری مخالفت کرده اند ولی قرن هاست که یهودیان، مسیحیان و مسلمانان
راه هایی را برای تجارت بیان کرده‌اند. این یکی از بزرگترین مسائل حل نشده
در تاریخ مسیحیت است که بنیانگذاران آن فکر می کردند که جمع بین خدا و
ثروت ممکن نیست تا جایی که مکس وبر در کتابی که در سال 1905 با عنوان
"اخلاق پروتسانی، روح کاپیتالیسم" منتشر کرد، موجب شکل‌گیری ایده
"کاپیتالیسم مدرن" شد.

اکنون معلوم شده است که نظام کاپیتالیسم
نیز به خطا رفته است. مذاهب شرقی مانند بودیسم سعی کرده اند که با کمک
یوگا و دیگر ریاضت های سخت به مبارزه با بیماری های روان انسانی برآیند.

برای نجات از خود پرستی بشر جدید و دستیابی به برتری ما خدا را صدا می زنیم و دین دائماً‌ ما را از خودپرستی بر حذر داشته است.

"خدا، دشمن علم و دانش است"

خدا هرگز اینچنین نیست.

شاید این ذهنیت از رفتار کلیسا و تفتیش
عقاید قرون وسطی با دانشمندان یا برخورد با فرضیه تکامل یا تحقیقات در
مورد سلول های بنیادی ناشی شده باشد، زیرا مسیحیان این امر را در تضاد با
آموخته های انجیل می دانند.

ولی تحقیقات نشان داده است که دین مسیحیت
اساساً ‌با دانش مغایرت ندارد واین بحران تنها مختص قرن 17 بوده است.
اشتباهی که غرب مدرن در نوع نگاه به عقاید دینی دارد، این است که آن را
متضاد با دانش و علم می داند و به هیچ وجه علم را نشانه شیطان نمی داند.

"خدا مخالف دموکراسی است"

این امر نیز اشتباه فهمیده شده است.

انتشار کتاب "برخورد تمدن ها"، توسط
ساموئل هانتیگتون مشکلاتی برای ادامه بسط دموکراسی در جهان پدید آمد. در
اوایل شروع قرن بیستم روشنفکرهای مسلمان دلباخته کشورهای غربی به‌ویژه
انگلستان و فرانسه موجب انحراف افکار مسلمانان شدند و به جای الگو و ایده
آل قرارگرفتن دین، ارزش های دموکراسی حاکم شد و توسط دولت های غربی نیز
این گرایش کاذب تقویت می شد؛ از جمله سران این کشورها می توان به شاه
ایران، صدام و حسنی مبارک اشاره کرد که مردم را به نوعی دعوت به اصول
انسانی و حقوق دموکراتیک می کردند.

اکنون مقاومت زیادی از سوی کشورهای جهان
برای تطبیق خود با مدل سکولار غربی به‌وجود آمده و بسیاری از مردم جهان
خواهان آن هستند که خدا نقش بیشتری در زندگی آنها ایفا کند. بر اساس بررسی
انجام شده توسط مؤسسه گالوپ در سال 2006، بیش از 46 درصد از مردم امریکا
به‌شدت خواهان پررنگ شدن نقش خدا در تمامی مراحل زندگی‌شان شده و خواهان
آن هستند که دستورات الهی به‌عنوان منابع قانونی در قانون کشورشان به‌کار
گرفته شود. آن‌ها به دنبال قانون شریعت هستند نه قوانیینی که سیستم دولت
های غربی بر آنها دیکته می‌کند. مصلحان مسلمانی مانند شیخ علی قما و طارق
رمضان بر این باورند که باید اول در جامعه زمینه و شرایط مهیا باشد زیرا
بعضی از احکام کلی نیستند و بسته به شرایط و موضوعات تعدیل می شوند ومثلاً
بسته به نوع حکم و انعطاف بازار ممکن است، تغییر کنند.

اکنون غرب به این نتیجه رسیده است که
مذهب علت ایجاد مشکلات سیاسی در جهان نیست. ما برای حل مسئله نیازمند درک
آن هستیم. بعد از انقلاب اسلامی ایران، "هر کس که مذهب را جدی بگیرد!"
باعث عصبانیت و ناراحتی دولتمردان امریکا می شود. سیاستمداران در تحقیقات
و پژوهش های معاصر در مورد شیعه به‌شدت باعث ناراحتی آنها می شوند، امریکا
باید در زمان بحران به شدت از تکرار اشتباهات مهم خودداری کند. موضوعات
مذهبی باید در دانشگاه هایی مورد مطالعه قرار گیرد که مسائل اقتصادی،
سیاسی واجتماعی همان منطقه را پوشش دهد. در این صورت، ما به راحتی اثرات
متقابل مذهب بر تنش های سیاسی را به‌دست می آوریم و در مواجهه با آن‌ها با
اشتباهات کمتری برخورد خواهیم کرد.

سال های قبل کتاب های زیادی در حمله به مذهب منتشر می شد، کتاب های سام هاریس با عنوان:

The End of Faith: Religion, Terror, and the Future of Reason

ریچارد دوکینز با عنوان:

The God Delusion

کریستوفرهیچنز با کتاب:

God Is Not Great: How Religion Poisons Everything

و ده‌ها کتاب دیگر که علیه اسلام و مذهب منتشر شده است.

اما به‌تازگی همه چیز برعکس شده و گرایش
به اسلام و دین بسیار زیاد شده است، زیرا استقبال فراوانی از اعتقادات
دینی و گرایش های الهی می شود و کتاب های زیادی نیز از این دست به چاپ
رسیده است. از این دست کتاب ها می توان به کتاب‌هایی از رابرت رایتزبا
عنوان:

The Evolution of God

که بیشتر در زمینه انقلاب روانشناسی در اعتقادات مذهبی است و یا در زمینه اقتصادی جان مایکل ویت و آدرین وولد ریچ با کتاب:

God is Back

"بازگشت خداوند" که با جدیت به‌دنبال یافتن رابطه ها و مشترکات میان دین با مدرنیته هستند، اشاره کرد.

پژوهشگر مذهبی جان اسپوسیتو و متخصص آمار
دالیا موجاهد کتاب "چه کسی در مورد اسلام صحبت می کند: یک میلیاردر مسلمان
واقعاً‌ چگونه فکر می کند؟"

Who Speaks for Islam: What a Billion Muslims Really Think

را منتشر کرده است که در آن با بیش از 50
هزار مسلمان در کشورهای جهان مصاحبه شده و ثابت می کند که غرب سال های سال
است در مورد مسلمانان اشتباه فکر می کرده و اسلام را به درستی نشناخته است.

منبع:رجانیوز