سفارش تبلیغ
صبا ویژن

88/8/12
11:34 عصر

لازمه یوزارسیف بودن خوشکلی نیست!

بدست اسماعیل معنوی در دسته یوزارسیف

داشتم توی مطال قدیمی گشتی می زدم که یکدفعه به مطلب یوزارسیف رسیدم این مطلب تقریبا پربازدید ترین مطلبم بود و در بسیاری سایت ها و وبلاگ های معتبر هم انعکاس پیدا کرد هرچند موضوعش قدیمیه اما فکر می کنم یه مرور کوتاه جالب باشه. 22/11/1387:ساعت: 1:46 این مطلب رو نوشته بودم.
من طرفدار احمدی نژاد نیستم اما هوادار و حامی ر اهی هستم که معتقدم بوی عدالت می دهد و احمدی نژاد هم اکنون تا حدودی در این راه گام نهاده و البته انتقادات فراوانی هم به او وارد است و نباید معصوم جلوه داده شود که این بزرگتریین انحراف است.
 

بدون هیچ گونه اغراق و جانبداری باید این حقیقت را پذیرفت که مردم با مشاهده سریال یوسف پیامبر(ع) و با بررسی شیوه مدیریتی و رفتار یوزارسیف ، ناخودآگاه به یاد احمدی نژاد می افتند. البته بیان این نکته هزینه هایی نظیر تهمت همسان خواندن احمدی نژاد و حضرت یوسف(ع) را برای نگارنده بدنیال خواهد داشت غافل از اینکه برخی از همین دوستان چندی پیش بزرگ خود را حسین(ع) زمانه ! خوانده بودند! .


 علی ایحال نوشتاری که هم اکنون مقابل دیدگان شماست مختصراً وبصورت تیتروار به برخی «شباهتهای رفتاری» یوزارسیف و محمود احمدی نژاد اشاره خواهد کرد که ممکن است این وجوه تشابه میان هر شخص دیگری و یوزارسیف برقرار باشد.


الف) ساده زیستی:


یکی از اصولی که همواره در راه و رسم اولیای الهی بر آن تاکید شده است ساده زیستی می باشد خصوصاً برای حاکمان و سردمداران که «بایدهمانند فقیرترین سطح جامعه خود زندگی کنند» ساده زیستی یوزارسیف از آنجایی آغاز می شود که نسبت به سوار شدن بر تخت روان به همراه زلیخا اکراه می ورزد و چه مشهور است تصاویر رئیس جمهور ایران درحال صبحانه خوردن، آنهم بر سفره ای که جز نان وپنیر چیزی در سینه خود ندارد.


همان که  از زبان های فراوانی شنید:«قیافه احمدی نژاد بدرد رئیس جمهوری نمی خورد» ولی بازهم با همان صداقتی که برآمده از روحیه انقلابی اوست اینگونه گفت:«اگر بدرد ریاست جمهوری نمی خورد بدرد نوکری مردم که می خورد!»


ب)انس با محرومان:


وقتی یوزارسیف نوجوان غذای شاهانه قصر را میان برده ها (که این مسئله را در رؤیا ها هم تصور نمی کردند) تقسیم می کرد وزمانیکه قلب خود را وقف مستمندان «تپس» کرده بود شاید امیدوار بود که روزگاری رئیس جمهوری دغدغه اول ذهنی اش رسیدگی به امور محرومین ومرتفع کردن مشکلات نقاط محروم باشد.


شاید در دل می دانست که روزگاری حاکمی با الگوبرداری از راه و روش اولیاء رسیدگی به مستمندان را به یک ارزش اجتماعی تبدیل می کند. وقتی یوزارسیف نزدیکترین افراد به خود را از میان غلامان صالح و زندانیان توبه کرده انتخاب می کرد شاید گمان می برد که روزی احمدی نژاد به سهم خواهان همیشگی پشت پا بزند ! همانانی که امروزه به همین جرم پروژه «عبور از احمدی نژاد » را کلید زده اند!  


پ) تحولگرایی:


 شلید بهترین مثال برای تحولگرایی یوزارسیف زمانی باشد که وی به ناحق وارد زندان زاویرا شد .زندانیان «عادت» کرده بودند که در لباس های کثیف زندگی کنند، «عادت» کرده بودند که وقت خود را «تلف» کنند. در این سوی قیاس می توانیم هزاران «عادت» را بیان کنیم که نهایتاً به «تلف» شدن منابع مالی، انسانی و فرهنگی مان منجر می شد.چه عادت بدی بود وقتی برخی مسئولان سوار خودروهای 500میلیونی می شدند!(البته این مسئله هنوز هم به صفر نرسیده)


یوزارسیف همت کرد وتوانست «پس از پشت سرگذاشتن مقاومت برخی زندانیان» زاویرا را به محلی برای عبادت خدای یگانه مبدل سازدو احمدی نژاد هم برای متحول ساختن اقتصاد بیمار ایران دستور جمع آوری اطلاعات آماری خانوارها را صادر کردتا در زمان « تشدید تحریم» ها بر مرد فشار کمتری وارد شود.


ت) مردمداری:


همه شاهد بودند که مردم چگونه از برخورد متفاوت یوزارسیف شگفت زده شده بودند وقتی که بدون هیچ گونه پرده و حجابی بی مهابا در میان مردم حضور پیدا می کرد و از نزدیک بصورت «چهره به چهره» از آنان دلجویی می نمود بهترین مثال برای درک بهتر این مدعاست است.


و در این سوی نوشتار محمود احمدی نژاد زمانیکه بر خودروی بدون حفاظ و روباز ریاست جمهوری سوار شد وبرای مردم دست تکان داد، نموّی از شیوه برخورد بزرگان دین را به نمایش گذاشت و چه بسیار دلسوزانی که به وی اینگونه گفتند «ممکن است کائنان قصدجان شما را بکنند!» ، هم دیدند که عده ای«هرچند اندک» برای ملاقات با عزیز مصر آمده بودند و از «ظلم کائنان با سابقه طولانی!» به ستوه آمده بودند و یوزارسیف خود «جلوتر از محافظ ها» به میان آنها آمد و وعده پیگیری داد و «پیگیری نمود».


ج) پرکاری:


چشم های نیمه قرمز یوزارسیف که تا پاسی از شب به همراه «کارشناسان» ساخت سیلو مشغول تهیه نقشه ها بود به خوبی گواه بر آن دارد که همواره شیوه حاکمان الهی «باید»اینگونه باشد. اگر عکس محمود احمدی نژاد سال 83را با احمدی نژاد 87 مقایسه کنیم بخوبی درمی یابیم که این پیری نمی تواند به جهت حتی 8ساعت و12ساعت کار فشرده در شبانه روز باشد.این قضیه از آنجایی آب می خورد که برخی نزدیکان رئیس جمهور ایران از فعالیت حدود20ساعته وی خبر می دهند.


ه) اعتماد به نیروهای جوان:


یوزارسیف نزدیکترین افراد خود را از میان آنانی انتخاب می کند که در ظاهر «القاب بزرگ وتجارب طویل» ندارند اما به جهت تعهد و کارآمدی موفقیت های بزرگی کسب می نمایند و می توانند خشکسالی بزرگ مصر را کنترل کنند.چه کسی گمان می کرد «ایناروس جوان» بتواند در امور مملکت نقش آفرینی کند؟!


اعتماد به نیروهای جوان پس از سالهای جنگ تحمیلی افول چشمگیری داشت و این روند تا جایی ادامه یافت که در آغاز فعالیت دولت نهم کمتر میزی حتی در رده های پایین به جوانان سپرده می شد مگر« افرادی خاص! ». با روی کار آمدن دولت نهم گرایش شدیدی از سوی جوانان برای اداره امور نمایان شد که بازخور رویکرد جوانگرایانه شخص رئیس جمهور ایران بود . امروزه بسیاری از مدیران رده بالای کشوری از جوانان متولد انقلاب برگزیده شده اند، مشاوران جوان رئیس جمهور و استانداران روح نشاط و تحول گرایی که لازمه رشد و بالندگی است را در دستگاه ها تقویت کرده اند .


و)سفرهای استانی:


«من باید به تمام شهرهای کوچک وبزرگ مصر سفر کنم» و «از وضعیت شهرهای مختلف آگاه شوم» این ها جملاتی بود که یوزارسیف در ابتدای سفرهای استانی خود عنوان کرد وسرکشی به طبقات مختلف جامعه را بهترین دلیل برای سفرهای«کم هزینه» خود دانست.


از سویی در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران کاندیدایی گمنام در رسانه ها اینگونه گفت:«دولت فقط متعلق به تهران نیست!»، «دولت خدمتگزار هر دو هفته یکبار جلسه رسمی خود را در یک استان برگزار خواهد کرد و به بررسی مشکلات شهرهای کوچک وبزرگ آن خواهد پرداخت». چرخ روزگار چرخید و برخلاف اکثر نظرسنجی ها، همین کاندیدای گمنام در رقابتی ترین انتخابات ایران پیروز شد، دیری نپایید که وعده خود را عملی کرد و برای شروع عازم «محرومترین» استان کشور شد. سفرهای استانی فاصله میان دولت ومردم را به نقطه صفر نزدیک کرد و گامی عظیم در جهت پیشرفت شهرهای کوچک و بزرگ برداشته شد.البته باید پذیرفت که تحقق صد در صدی اهداف سفرهای ریاست جمهوری مستلزم وجود نمایندگان و مدیران دلسوز و پیگیر در هر شهر است و متاسفانه بدلیل برخی کم کاری ها برخی مصوبات دولت دست نخورده باقی مانده  لکن حجم کارهای انجام شده به قدری است که حتی بدبین ترین انسانها می توانند از این نواقص چشم پوشی کنند.


ن)جبهه فراگیر دشمنان:


تفاوت دشمنان یوزارسیف در آن بود که برخی «خودی ها» هم در جبهه دشمنان وی قرار گرفتند. وقتی که صحبت از نابودی «آمون» که همانا از«سابقه» پرستش بالایی در میان مردم برخوردار بود و «احترام و حرمت» خاص برایش قائل بودند به میان آمد بسیاری نظیر مادر پادشاه و برخی محافظان که تا پیش از این در جبهه خودی قرار داشتند به جمع دشمنان عزیز مصر پیوستند و شدت کینه آنان به حدی رسید که «قصد جان یوزارسیف را کردند!» لازم بذکر است که این دشمنان از قدرت مالی بالایی برخوردار بودند اما غافل ازاینکه «خداوند حافظ بندگان صالح خود است».


درپایان:


از آنجایی که کارساخت این مجموعه در زمان ریاست جمهوری «سیدمحمدخاتمی» آغاز گردید فرضیه سفارشی بودن آن محکوم به شکست است لکن تاکید می کنم که شباهتهای رفتاری یوزارسیف و احمدی نژاد نباید از جانب افراد سطحی نگر بعنوان معصومیت احمدی نژاد و یا مقایسه با پیامبر الهی تلقی شود.


چهارچوب های اصول دین خداوند همواره در طول تاریخ ثابت بوده و هرکسی از این روش ها که همانا دستورات صریح قرآن است پیروی کند به اولیای الهی شبیه تر خواهد بود.


87/11/22
1:46 صبح

لازمه یوزارسیف بودن خوشکلی نیست!

بدست اسماعیل معنوی در دسته یوزارسیف، احمدی نژاد

بدون هیچ گونه اغراق و جانبداری باید این حقیقت را پذیرفت که مردم با مشاهده سریال یوسف پیامبر(ع) و با بررسی شیوه مدیریتی و رفتار یوزارسیف ، ناخودآگاه به یاد احمدی نژاد می افتند. البته بیان این نکته هزینه هایی نظیر تهمت همسان خواندن احمدی نژاد و حضرت یوسف(ع) را برای نگارنده بدنیال خواهد داشت غافل از اینکه برخی از همین دوستان چندی پیش بزرگ خود را حسین(ع)  زمانه ! خوانده بودند! .

 علی ایحال نوشتاری که هم اکنون مقابل دیدگان شماست مختصراً وبصورت تیتروار به برخی «شباهتهای رفتاری» یوزارسیف و محمود احمدی نژاد اشاره خواهد کرد که ممکن است این وجوه تشابه میان هر شخص دیگری و یوزارسیف برقرار باشد.

الف) ساده زیستی:

یکی از اصولی که همواره در راه و رسم اولیای الهی بر آن تاکید شده است ساده زیستی می باشد خصوصاً برای حاکمان و سردمداران که «بایدهمانند فقیرترین سطح جامعه خود زندگی کنند» ساده زیستی یوزارسیف از آنجایی آغاز می شود که نسبت به سوار شدن بر تخت روان به همراه زلیخا اکراه می ورزد و چه مشهور است تصاویر رئیس جمهور ایران درحال صبحانه خوردن، آنهم بر سفره ای که جز نان وپنیر چیزی در سینه خود ندارد.

همان که  از زبان های فراوانی شنید:«قیافه احمدی نژاد بدرد رئیس جمهوری نمی خورد» ولی بازهم با همان صداقتی که برآمده از روحیه انقلابی اوست اینگونه گفت:«اگر بدرد ریاست جمهوری نمی خورد بدرد نوکری مردم که می خورد!»

ب)انس با محرومان:

وقتی یوزارسیف نوجوان غذای شاهانه قصر را میان برده ها (که این مسئله را در رؤیا ها هم تصور نمی کردند) تقسیم می کرد وزمانیکه قلب خود را وقف مستمندان «تپس» کرده بود شاید امیدوار بود که روزگاری رئیس جمهوری دغدغه اول ذهنی اش رسیدگی به امور محرومین ومرتفع کردن مشکلات نقاط محروم باشد.

شاید در دل می دانست که روزگاری حاکمی با الگوبرداری از راه و روش اولیاء رسیدگی به مستمندان را به یک ارزش اجتماعی تبدیل می کند. وقتی یوزارسیف نزدیکترین افراد به خود را از میان غلامان صالح و زندانیان توبه کرده انتخاب می کرد شاید گمان می برد که روزی احمدی نژاد به سهم خواهان همیشگی پشت پا بزند ! همانانی که امروزه به همین جرم پروژه «عبور از احمدی نژاد » را کلید زده اند!  

پ) تحولگرایی:

 شلید بهترین مثال برای تحولگرایی یوزارسیف زمانی باشد که وی به ناحق وارد زندان زاویرا شد .زندانیان «عادت» کرده بودند که در لباس های کثیف زندگی کنند، «عادت» کرده بودند که وقت خود را «تلف» کنند. در این سوی قیاس می توانیم هزاران «عادت» را بیان کنیم که نهایتاً به «تلف» شدن منابع مالی، انسانی و فرهنگی مان منجر می شد.چه عادت بدی بود وقتی برخی مسئولان سوار خودروهای 500میلیونی می شدند!(البته این مسئله هنوز هم به صفر نرسیده)

یوزارسیف همت کرد وتوانست «پس از پشت سرگذاشتن مقاومت برخی زندانیان» زاویرا  را به محلی برای عبادت خدای یگانه مبدل سازدو احمدی نژاد هم برای متحول ساختن اقتصاد بیمار ایران دستور جمع آوری اطلاعات آماری خانوارها را صادر کردتا در زمان « تشدید تحریم» ها بر مرد فشار کمتری وارد شود.

ت) مردمداری:

همه شاهد بودند که مردم چگونه از برخورد متفاوت یوزارسیف شگفت زده شده بودند وقتی که بدون هیچ گونه پرده و حجابی بی مهابا در میان مردم حضور پیدا می کرد و از نزدیک بصورت «چهره به چهره» از آنان دلجویی می نمود بهترین مثال برای درک بهتر این مدعاست است.

و در این سوی نوشتار محمود احمدی نژاد زمانیکه بر خودروی بدون حفاظ و روباز ریاست جمهوری سوار شد وبرای مردم دست تکان داد، نموّی از شیوه برخورد بزرگان دین را به نمایش گذاشت و چه بسیار دلسوزانی که به وی اینگونه گفتند «ممکن است کائنان قصدجان شما را بکنند!» ، هم دیدند که عده ای«هرچند اندک» برای ملاقات با عزیز مصر آمده بودند و از «ظلم کائنان با سابقه طولانی!» به ستوه آمده بودند و یوزارسیف خود «جلوتر از محافظ ها» به میان آنها آمد و وعده پیگیری داد و «پیگیری نمود».

ج) پرکاری:

چشم های نیمه قرمز یوزارسیف که تا پاسی از شب به همراه «کارشناسان» ساخت سیلو مشغول تهیه نقشه ها بود به خوبی گواه بر آن دارد که همواره شیوه حاکمان الهی «باید»اینگونه باشد. اگر عکس محمود احمدی نژاد سال 83را با احمدی نژاد 87 مقایسه کنیم بخوبی درمی یابیم که این پیری نمی تواند به جهت حتی 8ساعت و12ساعت کار فشرده در شبانه روز باشد.این قضیه از آنجایی آب می خورد که برخی نزدیکان رئیس جمهور ایران از فعالیت حدود20ساعته وی خبر می دهند.

ه) اعتماد به نیروهای جوان:

یوزارسیف  نزدیکترین افراد خود را از میان آنانی انتخاب می کند که در ظاهر «القاب بزرگ وتجارب طویل» ندارند اما به جهت تعهد و کارآمدی موفقیت های بزرگی کسب می نمایند و می توانند خشکسالی بزرگ مصر را کنترل کنند.چه کسی گمان می کرد «ایناروس جوان» بتواند در امور مملکت نقش آفرینی کند؟!

اعتماد به نیروهای جوان پس از سالهای جنگ تحمیلی افول چشمگیری داشت و این روند تا جایی ادامه یافت که در آغاز فعالیت دولت نهم کمتر میزی حتی در رده های پایین به جوانان سپرده می شد مگر« افرادی خاص! ». با روی کار آمدن دولت نهم گرایش شدیدی از سوی جوانان برای اداره امور نمایان شد که بازخور رویکرد جوانگرایانه شخص رئیس جمهور ایران بود . امروزه بسیاری از مدیران رده بالای کشوری از جوانان متولد انقلاب برگزیده شده اند، مشاوران جوان رئیس جمهور و استانداران  روح نشاط و تحول گرایی که لازمه رشد و بالندگی است را در دستگاه ها تقویت کرده اند .

و)سفرهای استانی:

«من باید به تمام شهرهای کوچک وبزرگ مصر سفر کنم»  و «از وضعیت شهرهای مختلف آگاه شوم» این ها جملاتی بود که یوزارسیف در ابتدای سفرهای استانی خود عنوان کرد وسرکشی به طبقات مختلف جامعه را بهترین دلیل برای سفرهای«کم هزینه» خود دانست.

از سویی در انتخابات نهم ریاست جمهوری ایران کاندیدایی گمنام در رسانه ها اینگونه گفت:«دولت فقط متعلق به تهران نیست!»، «دولت خدمتگزار هر دو هفته یکبار جلسه رسمی خود را در یک استان برگزار خواهد کرد و به بررسی مشکلات شهرهای کوچک وبزرگ آن خواهد پرداخت».  چرخ روزگار چرخید و برخلاف اکثر نظرسنجی ها، همین کاندیدای گمنام در رقابتی ترین انتخابات ایران پیروز شد، دیری نپایید که وعده خود را عملی کرد و برای شروع عازم «محرومترین» استان کشور شد. سفرهای استانی فاصله میان دولت ومردم را به نقطه صفر نزدیک کرد و گامی عظیم در جهت پیشرفت شهرهای کوچک و بزرگ برداشته شد.البته باید پذیرفت که تحقق صد در صدی اهداف سفرهای ریاست جمهوری مستلزم وجود نمایندگان و مدیران دلسوز و پیگیر در هر شهر است و متاسفانه بدلیل برخی کم کاری ها برخی مصوبات دولت دست نخورده باقی مانده  لکن حجم کارهای انجام شده به قدری است که حتی بدبین ترین انسانها می توانند از این نواقص چشم پوشی کنند.

ن)جبهه فراگیر دشمنان:

تفاوت دشمنان یوزارسیف در آن بود که برخی «خودی ها» هم در جبهه دشمنان وی قرار گرفتند. وقتی که صحبت از نابودی «آمون» که همانا از«سابقه» پرستش بالایی در میان مردم برخوردار بود و «احترام و حرمت» خاص برایش قائل بودند به میان آمد بسیاری نظیر مادر پادشاه و برخی محافظان که تا پیش از این در جبهه خودی قرار داشتند به جمع دشمنان عزیز مصر پیوستند و شدت کینه آنان به حدی رسید که «قصد جان یوزارسیف را کردند!» لازم بذکر است که این دشمنان از قدرت مالی بالایی برخوردار بودند اما غافل ازاینکه «خداوند حافظ بندگان صالح خود است».

درپایان:

از آنجایی که کارساخت این مجموعه در زمان ریاست جمهوری «سیدمحمدخاتمی» آغاز گردید فرضیه سفارشی بودن آن محکوم به شکست است لکن تاکید می کنم که شباهتهای رفتاری یوزارسیف و احمدی نژاد نباید از جانب افراد سطحی نگر بعنوان معصومیت احمدی نژاد و یا مقایسه با پیامبر الهی تلقی شود.

چهارچوب های اصول دین خداوند همواره در طول تاریخ ثابت بوده و هرکسی از این روش ها که همانا دستورات صریح قرآن است پیروی کند به اولیای الهی شبیه تر خواهد بود.


87/11/5
9:4 عصر

احمدى نژاد در فیلم یوزارسیف چه مى خواهد؟

بدست اسماعیل معنوی در دسته یوزارسیف، احمدی نژاد، یوسف

یکی از مباحثی که این روزها سطور متعدد وبسایتهای ایرانی را به خودش اختصاص داده بحث شباهت رفتار و شیوه حکومتداری یوزارسیف به احمدی نژاد است .که معمولاً مطابق با سلایق خود این مهم را تفسیر می کنند.

از آنجایی که فیلمنامه این اثر قبل از به مسند رسیدن احمدی نژاد نوشته شده فرضیه سفارشی بودن بودن آن از ابتدا محکوم به بطلان است.شباهتهای موجود در این فیلم با رفتار رئیس جمهور ایران مدتها پیش بروز کرده بود (از 3تیر) اصولا دلیل اینکه وی را احیاگر اصول و مبانی انقلاب در سیستم مدیریتی می دانند همین است. قوانین وهنجارهای الهی همواره ثابت اند و هر کسی در هر زمانی با پیروی از الگوهای ارائه شده به بشر بوسیله پیامبران می تواند خود را شبیه آنان کند و این مسئله مختص به مقام ریاست جمهوری و یا دوران خاصی هم نمی شود! وقتی پیامبران الهی مدیران را به ساده زیستی، نیکی به محرومان، همزیستی با مستضعفان، رسیدگی به امورات و... سفارش کرده اند طبیعی است که هرکسی به هر اندازه بتواند به این سفارشات عمل کند به پیامبران نزدیکتر وشبیه تر خواهد بود.

از نگاه دیگر-آیا دشمنان مشترکی که همواره در مقابل عدالتخواهان قد بلند می کنند امروز دست به تخریب همه جانبه احمدی نژاد نزده اند؟