با نزدیک شدن به ایام انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری طرح ها و ایده های رنگی متفاوتی با روکش های زیبا و محتوایی متفاوت که بعضا چیزی
فراتر از انگیزه مطرح شدن نام فرد در سینه ندارد در جامعه بیان می گردد
در گام اول طرح دولت وحدت ملی از جانب برخی چهره های اصلاح طلب و اصولگرایانی که از بدنه اصولگرایی اندکی بوی تفاوت گرفته اند مطرح شد .
که در همان روزهای ابتدایی با موج عظیم مخالفتهای جبهه فراگیر انقلابیون -کنونی- مواجه شد و صاحبــــان این ایـــــده که به تایید هر عقل ســــلیم
هدفی فراتر از عبور از احـــمدی نژاد نصیبشان نمی شـــد به تعبـــیــــری آبی که در هاونگ کوبیده بودند را برای تهیه طرحـــی مــشــابه جمــع کردند.
اما این بار بازهم محسن رضایی بود - که همانند انتخابات مجلــــس هشتم که علی رغم ادعای اصولگــــرایی لیست مجزایی از اصولگرایـــان ارائه کرد
و صدالبته در پایتخت حتی یک نفر را هم بدین وسیله راهی مجلس ننمـــــود - که طرحی بظاهر نو ارائه کرد. فرمانده سابق نظامی که در تغییر نام ها
تبحر خاصی دارد اینبار هم باتغییر نام _دولت وحدت ملی_ به _ دولت ائتــلافــی کارآمد و متعهد _ والبته تغییراتی در آن ، سعی بر آن دارد تا حرفی
نو بزند.
اما سوال اینجاست که آیا برای اداره دولت که به قول آقای ســتردار کار یک نفر نیســـت ممکن اســـت که افــرادی با این اختلاف نظر بر سر یک
میز بنشینند؟ آیا دو جریانی که تا این حد در عقاید و اصول اختلاف نظر دارند قابل تجمیع اند؟ آیا می توان اصول را به تسامح گرفت و یا از اصلاحات
صرف نظر کرد؟ آیا اینکه همــه به نفع یک نفر کنار بکــتشند و بعد در دولت او شریک شوند نامی جز سهم خواهی را می توان بر آن نهاد؟! آیا
می توان به مردم وعده داد و به همین سادگی با یک برنامه از قبل تنظیم شده همه چیز را به ریخت؟!
هر چند تاکنون کمتر شخصیتـی از چهـــره های شاخص کشــور این طــرح را به رسمیت شناخته و حتی عســـگـــراولادی که رضایی در نامه ای
خطاب به وی این مسئله رتا مطرح نمده بود هم در ابتدای راه تلویحا آن را طرحی برای عبور از احمدی نژاد دانسته بود اما گمان می رود سردار
مستعفی ما بازهم اسیر داده های غلطی شده که ظاهرا برخی اطرافیان به ایشان می رسانند.