بالاخره خبر دستگیری عبدالمالک ریگی تروریستی که زندگی مردم شرق ابران را ناامن کرده بود منتشر شد.الهی شکر.
10:4 عصر
ریگی، که از کفش ملت درآمد!
بدست اسماعیل معنوی در دسته ریگی
9:41 عصر
دکتری یا طلبگی ؟!
بدست اسماعیل معنوی در دسته
دکتری یا طلبگی، کدامیک؟!
چه دعواهایی که بر سر این مدرک دکتری در این دنیا رخ نداده است. البته یک روزگاری کلاس افراد به خط موبایلشان بود(0911) بعد روزگار گذشت و کیف اداری منشاء کلاس و افتخار شد و مدتیست که مدرک دکتری ملاک درجه روشنفکری و توسعه مرزهای اندیشه هاست!
چه رئیس جمهورهایی که در این کشور دکترای افتخاری نگرفته اند و چه سردارهایی که با شنیدن صدای دکتر قند دلشان آب نشده و "دکتر" را جایگزین "سردار" که همانا یادآور دوران بی نظیر مردان روح اللهی است نکرده اند.
اما در این وادی که هرکس بدنبال "دکتربودن" است من مردی را می شناسم که "طلبگی" را بر "دکتری" ترجیح می دهد. سخن کوتاه کنم وقتی از خبر بیست شنیدم که رهبر عزیزمان پیشنهاد مدرک دکترای افتخاری دانشگاه تهران را رد کرده بازهم خدا را شکر کردم که چنین رهبری داریم.
9:32 عصر
مسافری در حال سقوط...
بدست اسماعیل معنوی در دسته
چندی پیش که برای انجام برخی امور راهی تهران بودم، هواپیمای فرسوده ای نصیبم شد که وضعیت مناسبی نداشت. دربین راه هواپیما برای دقایقی تکانهای شدیدی خورد و من واقعا احساس کردم که درحال سقوط هستیم . بازهم مثل همیشه بهترین همدمم دفترچه جیبی ام بود که خطوط زیر را در آن مکتوب کردم؛ حالا که می خوانمشان برای خودم خیلی جالب است شاید شما هم نظری داشته باشید، چه کسی می داند؟!
الان که در حال نوشتن این کلمات هستم لحظاتی از آن تکان های شدید هواپیما می گذرد و من گمان می کردم درحال سقوط کردن هستیم... دنیا با تمام زیبایی هایش چقدر زود تمام می شود... کاش می شد همین احساس نزدیکی مرگ را تا آخر عمر در خودم حفظ می کردم، "تمام مسئله همین است" .
اگر اینگونه می شدم تا بدانجا می رسیدم که "یک قدمی خداست".
و اینجا در ارتفاع پنج هزار پایی با سرعت حدود نهصد کیلومتر در ساعت چقدر خوب می توان حس کرد"لایمکن الفرار من حکومتک".
به هیچ دلیل و سندی برای اثبات وجودش نیاز ندارم، خدا همان کسی است که موقع تکان های شدید هواپیما من "اسماعیل معنوی" به او فکر می کردم.همین.
5/7/88 برفراز آسمان،نزدیک خدا...
7:21 عصر
اوج لذت لس آنجلسی ها ...!
بدست اسماعیل معنوی در دسته لس آنجلس
همیشه با خودم فکر می کردم حتی در بهترین حالت و خوشبینانه ترین دید هم نوع نگاه ما به کشورهای خارجی خصوصا آمریکا حداقل کمی غیر واقعی باشد. همه جوانب را فاکتور میگرم و می روم سر اصل موضوع.
فکرش را هم نمی کردم در شرایطی که می توان در کوچکترین رستوران های لس آنجلس هم هر ف ح ش ا یی را انجام داد و در سواحل هر گناهی کرد جوانانی پیدا شوند که برای بازدید و به تعبیری زیارت به ابران بیایند! اینها ستونهای کیهان نیست که می خوانید من با این 30جوانی که از لس آنجلس برای بازدید از ایران و زیارت مشهد مقدس و کربلا به ایران و سپس عراق سفر کردند به نوعی همراه بودم و دغدغه هایشان را حس کردم/گفتنی هایش بماند چون می دانم همین الان هم احتمالا سیا وبلاگم را چک می کند اما فقط بدانید که مسئول گروه می گفت ( در طول سفر بهترین لحظات همان زمانی بود که به معراج شهدای اهواز رفتیم و چهار شهید تازه تفحص شده را زیارت کردیم)...! و ما کجاییم ، کنون؟؟؟
12:24 صبح
اینجا غروب کربلا... سرها بر نیزه...
بدست اسماعیل معنوی در دسته
10:18 عصر
بازداشت میرحسین
بدست اسماعیل معنوی در دسته بازداشت میرحسین
هر چند که در اتفاقات و آشوب های پس از انتخابات که به این بهانه انجام
شد صحنه گردان واقعی امریکا و استکبار بود اما از عوامل آنها و در حالت
خوشبینانه خواص ساده لوحی که آتش بیار معرکه بودند نمی توان براحتی گذشت.
در
این میان آقای میرحسین موسوی با انتشار چندین بیانیه شدید بیشترین سهم را
در این خونریزی ها داشته و خواسته قاطبه مردم است که وی به اشد مجازات
برسد، از نگاه حقیر چهره واقعی موسوی به تازگی برای مردم روشن شده و با
اهانت برخی طرفداران وی به ساحت امام خمینی و جسارت به پیشگاه سرور
آزادگان جهان امام حسین (علیه السلام) که حتی مسیحیان نیز به ایشان احترام
می نهند حتی برای بسیاری از آنان که به هردلیل به وی رای دادند روشن شد که
موسوی در خوشبینانه ترین حالت اگر انسان منافق و عامل مستقیم امریکا نباشد
حداقل انسانی ساده لوح است که براحتی ابزار دست دشمنان مردم ایران شده
است.
6:48 عصر
ایستاده ایم...
بدست اسماعیل معنوی در دسته میرحسین، اهواز، موسوی، کروبی، تجمع
حجت الاسلام حاجتی در تجمع مردم خشمگین اهواز:
هرکس در مقابل مولایمان خامنه ای بایستد پاسخ فراموش ناشدنی دریافت خواهد کرد
هزاران نفر از اقشار مختلف مردم اهواز امروز عصر در راهپیمایی خودجوشی حرمت شکنی منافقین در روز عاشورای حسینی نسبت مقدسات اسلام را محکوم کردند، این راهپیمایی که بدون سازماندهی های معمول و بصورت خودجوش برگزار شد از میدان شهدای اهواز آغاز و تا مقابل ساختمان دادگستری خوزستان ادامه پیدا کرد. راهپیمایان که پلاکاردها و پارچه نوشتههایی با مضامین "میمیریم میجنگیم افسر جنگ نرمیم "، "نه سازش نه تسلیم سیدعلی ما هستیم "، "خطوط قرمز ما خط سبز ولایت " و... را به همراه داشتند در محکومیت فتنهگران و اغتشاشگران شعارهای کوبنده "خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست "، "ما ذوالفقار حیدریم فداییان رهبریم "، "خامنهای کوثر است دشمن او ابتر است و شعار«مرگ برموسوی ، مرگ بر کروبی»سر دادند .
حجت الاسلام والمسلمین حاجتی که از ابتدا به همراه جمعی از مسئولین اصولگرادر صف اول راهپیمایی حضور داشت طی سخنانی ضمن اعلام مواضع انقلابی مردم خوزستان گفت: انتظار امت حزبالله از دستگاه قضایی این است که بدون مسامحه و در نظر گرفتن مصالح جنبی هر کس را با هر عنوان و سابقه که در خط دشمن قرار گرفته، قاطعانه سرجای خود بنشاند. وی خطاب به آیتالله آملی لاریجانی رئیس قوه قضاییه تاکید کرد: صبر مردم هم حد و اندازهای دارد و اگر کاسه صبر مردم لبریز شود، آنان خود با اغتشاشگران و عوامل آشوب برخورد خواهند کردو البته مواضع صریح و بجای شما هم که عالمی با بصیرت هستید نوید برخورد محکم با منافقین را می دهد.وی خطاب به سران فتنه گفت: شما آنقدر ارزش ندارید که این جمعیت برای شما تجمع نماید این مردم امروز اینجا جمع شده اند تا از مولایشان حسین(ع) عذرخواهی کنند که حرمت عاشورا و عزادارنش را عده ای منافق شکستند و حتی از ارامنه و بت پرستان هندو هم ادب نیاموختند که حرمت عزای حسین (ع) را نگه میدارند(در این هنگام فریاد "لبیک یا حسین" مردم بلند شد). نویسنده کتاب «عصرامام خمینی»خطاب به حامیان بیگانه فتنه گران گفت: ما درک می کنیم که چرا اینگونه احساس خطر کرده اید در عصری که عصر امام خمینی «ره» است و موج اسلام گرایی در حال فراگیری جهان است ، منافع شما از مرزهای فلسطین و یمن گرفته تا دیگر نقاط جهان در حال خطر می باشد و دلیل آن هم این است که امروز ولایت فقیه در اوج قله نفوذ خود به سر می برد ، شما نیز تمام توان خود را برای مخدوش جلوه دادن اصل اصیل ولایت فقیه بکار بسته اید و ما چون می دانیم شما چه حربه ای در سر دارید همواره می گوییم«مرگ بر ضد ولایت فقیه». امام جمعه موقت اهواز در بخش دیگری از بیانات خود خطاب به سران فتنه و اغتشاش گفت: آنها که ابزار دست دشمن شدهاند، ابزار بیاراده هستند و نه تنها در برابر ملت ایران بلکه برای دشمنان ولایت فقیه و تشیع هم حتی ارزش ندارند و از هماکنون آنان را دور ریختهاند.رئیس دفتر نمایندگی حوزه علمیه قم در خوزستان افزود: صراحتاً می گویم که ما با هیچ کس پیمان اخوت نبسته ایم و هرکس در مقابل مولایمان و ولی امرمان امام خامنه ای بایستد از امت حزب الله پاسخ فراموش ناشدنی دریافت خواهد کرد. حجت الاسلام حاجتی در پایان خطاب به رهبر معظم انقلاب اسلامی ابراز داشت: ای ارباب و سید و سالار ما، افتخار میکنیم به اینکه رهبری همچون خمینی داریم و خوشحالیم در محضر شما جان خود را فدا کنیم.تجمع کنندگان درپایان با قرائت بیانیه ای ضمن محکوم نمودن بی حرمتی به مقدسات اسلام و اصل اصیل ولایت فقیه از دستگاه قضایی خواستند تا سران نفاق و فتنه را به اشد مجازات برساند.
1:37 صبح
دو برداشت متفاوت از تاسوعای عباسی...
بدست اسماعیل معنوی در دسته
به یاد لحظه ای افتادم که در مقاتل آورده اند شمر ملعون برای حضرت ابالفضل و برادرانش امان نامه فرستاد، عباسی که یک عمر در خدمت مولا بود حالا اینگونه شرمگین شده و این جسارت شمر را تحمل کرد.اما نکته ای دیگر که می توانم توشه خودم از محرم امسال قرارش بدهم زمانی است که حضرت ابالفضل (علیه السلام)از امام زمان خود اذن میدان رفتن و جهاد می خواهد. امام حسین (علیه السلام) ظاهرا به ایشان می گوید که برای کودکان ابتدا آبی تهیه کند و حضرت با شنیدن این دستور ولی خود تمام توان خود را در این راه مصروف میکند/ نکته دقیقا همین جاست برخی از ما فقط زمانی دم از ولایت پذیری می زنیم که دستورات امام زمان و یا نائب فقیهش طبق میل ما باشد و درغیر اینصورت توجیهی برای کار خود درست میکنیم و شانه خالی میکنیم حضرت عباس هم می توانست بگوید من جنگاور مشهوری هستم و بهتر است برای مبارزه میدانی بروم !!! اما ایشان بهترین کار را همانی می دانند که امام زمانشان از او درخواست کرده وامر کرده ... بیهوده نیست که در زیارت نامه اش میخوانیم( السلام علی العبد الصالح المطیع لالله و لرسوله و لامیرالمومنین و للحسن و الحسین ...
10:47 عصر
بازهم بوی سیب...(یادداشت آرشیوی14/9/87)
بدست اسماعیل معنوی در دسته محرم، عاشورا، حسین
کم کم بوی معطر سیب دل های بیدار را گرما می بخشد. بارها وبارها قصه سیب را شنیده ایم و بوی دلنوازش که اهل آسمان آن را نمادی از مادر خوبیها می دانند.
گویند شبهای جمعه مادری در سرزمینی به نام قادریه به دیدار فرزندش می رود وهمه خوبان هستی از ازل وشاید تا ابد میهمان آستان کریم اویند.اما چرا سیب؟ سیب که نمادی از لطافت، مهربانی، آرامش و بسیاری از خوبیهای دیگراست چه نیکو توانسته عشق ومحبت میان زهرا (که سلام خدا بر اوباد) وحسین (که درودخدا بر اوباد) را برای ما خاکیان ملموس کند.
اندک اندک نوای طبل هایی که در سینه فریاد عدالتخواهی هستند به گوش می رسد، کم کم فریادهای
یاحسین(که درودخدا بر اوباد) که پرواضح است نه شیون وناله برای یک مرده بلکه فریاد رسا وشیوایی است که راه روشن مبارزه با ظلم وحمایت از مظلوم را مشخص می کند در جان ها بلند می شود.
اگر روزگاری یزیدی بود و حسینی و زینبی، امروز یزیدهای زمانه که چه فراوان هم شده اند در مقابل حسین هایی قرار گرفته اند که مظلومانه فریاد هل من ناصر ینصرنی سر داده اند فریادی که تا عمق همه ممالک بلند شده وعده ای نیز لبیک گویان به وادی حق پیوسته اند. وچه بدبختیم اگر محرم فصل عشق بازی وکسب تکلیف سیاسی از امام و ولی خود را به عزاداری بی روح و بی معنا بگذرانیم. چه نادانیم اگر حسین را از سیاست جدا بدانیم و چه خائنیم اگرآیین زنده نگه داشتن راه حق را با اندیشه کوتاهمان به غم و اندوه خالی مبدل سازیم...